جینن وِرلی
تو یک زخم سر بازی
یک شات اضافهی تکیلا
گرهی گوریدهی مو که باید بریده شود
تو آن موبایلی که در سکوت تئاتر زنگ میخورد
سنگریزهی گیرافتاده در کف کفش
تکهناخن خونی و آویزان
تو فقط همین یه دفعهای
تو صندلای در توفان
نعوظ از دسترفتهی پسر
خودکار خشکشده
تو کابوس شبانهی پدرم
سراب مادرم
تو چِتیِ دیوانهواری
و خلاصه،
تو یک فکر ناجوری
تو تبخالی، با وجود کاندوم
تو خودم کارمو بلدمای
تو تکههای چوبپنبهای، شناور در گیلاس شراب
تو صبح فردایی هستی
که یکی که نامش یادم نیست
هنوز در تخت من است
تو سوراخی در چکمهام
ویبراتور بیباتری
تو خفهشو، بوسم کنای
تو برهنهای با جوراب
خط چشم سُریده از گونههای خندان
تو آن مرد اشتباهی که برایم نوشیدنی میخرد
تنها غلط چاپیِ کتاب درخشان
حرفهای قشنگ قبل از سکس خطرناک
همکار متأهل
انگشت بیهوا به میز خورده
تو نه جدیدی نه عجیب
نه باهوشی نه زیبا
تو یک فکر ناجوری
ستارهی راک نشسته در صندلی عقب تاکسی
چسفیل سوخته
جنس اعلا، نصف قیمت
تو تمام آنچیزی هستی که من میخواهم
تو آن شعری هستی که من نمیتوانم بنویسم
کلمهای که نمیتوانم ترجمه کنم
تو یک زخم سر بازی
یک نام
که طاقتش را ندارم
به زبان بیاورم
گرهی گوریدهی مو که باید بریده شود
تو آن موبایلی که در سکوت تئاتر زنگ میخورد
سنگریزهی گیرافتاده در کف کفش
تکهناخن خونی و آویزان
تو فقط همین یه دفعهای
تو صندلای در توفان
نعوظ از دسترفتهی پسر
خودکار خشکشده
تو کابوس شبانهی پدرم
سراب مادرم
تو چِتیِ دیوانهواری
و خلاصه،
تو یک فکر ناجوری
تو تبخالی، با وجود کاندوم
تو خودم کارمو بلدمای
تو تکههای چوبپنبهای، شناور در گیلاس شراب
تو صبح فردایی هستی
که یکی که نامش یادم نیست
هنوز در تخت من است
تو سوراخی در چکمهام
ویبراتور بیباتری
تو خفهشو، بوسم کنای
تو برهنهای با جوراب
خط چشم سُریده از گونههای خندان
تو آن مرد اشتباهی که برایم نوشیدنی میخرد
تنها غلط چاپیِ کتاب درخشان
حرفهای قشنگ قبل از سکس خطرناک
همکار متأهل
انگشت بیهوا به میز خورده
تو نه جدیدی نه عجیب
نه باهوشی نه زیبا
تو یک فکر ناجوری
ستارهی راک نشسته در صندلی عقب تاکسی
چسفیل سوخته
جنس اعلا، نصف قیمت
تو تمام آنچیزی هستی که من میخواهم
تو آن شعری هستی که من نمیتوانم بنویسم
کلمهای که نمیتوانم ترجمه کنم
تو یک زخم سر بازی
یک نام
که طاقتش را ندارم
به زبان بیاورم
پینوشت: Exit Wound رو خیلی وقت پیش یکی تو گوگلریدر شر کرده بود، توی این چند سال گاهی تصویرهاش بیهوا میاومد تو ذهنم. دیشب یادش افتادم و دوباره خوندمش، هوس کردم ترجمهش کنم ببینم فارسیش چطوری میشه. این نتیجهی تلاش یکی دو ساعتهی منه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر