همیشه هم اینقدر ناگهانی به خبر نمیخوری. که مثل کارتونها با کله بروی توی در و دو بُعدی شوی و گیج شوی. گاهی مثلاً میگویند طرف مریض شده و بعد خبرش را میشنوی، گاهی هم گوشهی روزنامه میخوانی. خب، باید عادت کرده باشی که ستون بغلی روزنامه از این خبرها بزند. مگر کم زده است؟ ولی اینکه یک روز صبح بیدار شوی و بروی سر کلاس و بعد بیفتی به سه روز پیش خواندن و تهِ یک پست مثلاً سرخوش برسی به خبر، خب، انصاف نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر