سه‌شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۸

سؤال‌ها

اگرچه بی‌قراری عاشقانه در چهره‌ی علی‌رضا مشهود است، اما او زمانی که جسد الی را می‌بيند و همراه با بقيه می‌فهمد که الی غرق شده، فقط به دنبال پاسخ يک سؤال است. اين‌که الی پيش از مرگ به سپيده و احمد و بقيه درباره‌ی نامزدش چه گفته است. بی‌رحمانه اما منطبق با حقيقتِ عشق است که علی‌رضا بيشتر نگران عشقش است تا معشوق از دست رفته‌اش. آيا می‌توان عليرضا را شماتت کرد يا الی را مقصر قلمداد کرد؟


...احمد از زبان همسر سابق در توضيح علت جدايی می‌گويد: «يک پايان تلخ بهتر از تلخی بی‌پايان است.» اما آيا «يک پايان تلخ» وجود دارد؟ نگفته‌هايی از الی، اين سؤال را در ذهن تداعی می‌کند که آيا تلاش آدمی برای پايان دادن به يک تلخی، دست و پا زدن او برای پوشيدن لباس تلخی ديگری نيست؟


[+]

۴ نظر:

  1. پایان تلخ خودش تلخی بی پایانه...تا زمانی که حافظه وجود داره !

    پاسخحذف
  2. آره، راست می گویید؛ تنها یک پایان تلخ وجود ندارد.
    و این‌که علی‌رضا بیشتر نگران همان عشقبود شاید بیشتر دلنشین می کرد لحظات آخر رو

    پاسخحذف
  3. درباره ی از خود ننوشتن...باید بگویم خیلی خیلی خطرناک است... چرا که این تکه ها که جمع می شوند یکجا و بیرون نمی ریزند یک روزی یک جایی بدجوری گلوی آدم را فشار می دهند از خفگی...اما از طرفی هم نباید خیلی بهش حساس شد...خودش حتما می آید ...

    پاسخحذف