میدانم که زیادهروی کردهام. همهی این خطکشیها و حرفزدنها و نوشتنها بیخود است. میدانی؛ وقتی میبینم نوشتههایم به جایی نمیرسد، وقتی از بحثها و حرفها فقط خستگی برایم میماند، داغتر میشوم، تندتر میروم، صریحتر مینویسم. من میگفتم و مینوشتم که مجبور نشوم قبول کنم کم آوردهام. ولی -خودم را که نمیتوانم گول بزنم- کم آوردهام. جلوی همهی آدمها و چیزهایی که خیلی خیلی از من دورند، کم آوردهام.
به تر
پاسخحذفكه
گول نمي تواني بزني
اصلا خوب نيست.
*اين جا از اون وبلاگايي يه كه اگه كامنت دوني نداشت حرصم مي گرفت!
تو چی کم آوردی؟
پاسخحذفبحث کم آوردن هم نیست. انگار همه یاد گرفته اند که فقط حرف بزنند. گوش شنوایی نیست.
پاسخحذفخب کسیام نزنه، تازه میشه مث قبل. ولی بالاخره چند نفر میزنن.
پاسخحذف[اون پستو اصولاً میخواستم پاک کنم فقط تو گودر باشه.]
می درک م
پاسخحذفضصثی
پاسخحذف