اینکه دیگر هیچوقت نیستی، معنیاش این نیست که تا آخر هفته نیستی یا تا عید، یا تا آخر زمان دانشجویی یا مثلاً سیسالگی. معنیاش این است که تا دم مرگ حسرتِ تکرار همهی لحظههای خوشمان را خواهم خورد. و من نمیتوانم باور کنم. من این هیچوقت لعنتی را نمیتوانم باور کنم. کاش نرفته بودی.
[تلخترین و وحشتناکترین روزهای زندگیام را میگذرانم.]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر