«بهار نیامده، سال عوض شده بود. یک شب از عید دیدن که برمیگشتیم، به خاطر سرما تا ماشین دویدیم. سوار ماشین که شدیم، تازه لرزمان آغاز شد. همهی نوروز آن سال همین بود. یا سرما بود یا لرز سرما...»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر