جمعه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۸

چی گفتی، ری؟

یک سال پس از مرگ ریموند کارور، آن‌چه او را مدام به یاد می‌اندازد تصویر کسانی‌ست که سرهاشان را جلو برده‌اند، گوش‌هاشان را تیز کرده‌اند و سخت تلاش می‌کنند تا صدای او را بشنوند. زیر لب حرف می‌زد. تی اس الیوت زمانی ازرا پاند را در مقام استاد به صورت مردی توصیف کرده بود که «سعی می‌کرد به شخص شدیداً ناشنوایی این واقیت را حالی کند که خانه آتش گرفته است.» ریموند کارور شیوه‌ی کاملاً متفاوتی داشت. دود همه‌ی اتاق را می‌گرفت، شعله‌های آتش به فرش سرایت می‌کرد و کارور تازه داشت می‌پرسید: «فکر نمی‌کنید که هوا کمی گرم شده باشه؟» و تو که روی صندلی‌ات نشسته بودی، خودت را می‌کشیدی جلو و می‌پرسیدی: «چی گفتی، ری؟»


ریموند کارور- صدایی ملایم و آرام/ جی مک‌اینرنی
[لاتاری، چخوف و داستان‌های دیگر/ ترجمه‌ی جعفر مدرس صادقی]

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر