پنجشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۹۷

افسردگی از اول ته چاه نیست؛ اولش سراشیبی ملایمی‌ست که قدم‌به‌قدم تویش پیش می‌روی، محتاط، بعد که یک لحظه غفلت کنی می‌بینی سرعتت زیاد شده و سراشیبی تند شده و دیگر سر می‌خوری و تا ته می‌روی. هنوز حواسم هست و هنوز هر گام را به‌زور برمی‌دارم ــ هنوز قِل نخورده‌ام، هنوز به تابستان ۹۶ نرسیده‌ام، ولی نزدیک است.
تصمیم گرفتم تمام چیزهایی اضطراب‌آور را دور کنم. باید آرام باشم. باید سر صبر کار کنم و همین چند متر سقوط را نم‌نم برگردم بالا. باید دوباره خواب بخوابم. و بعد خوب بیدار شوم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر