یکشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۷

تکرار

تو اشتباه کردی، پسر. تو حق داشتی بی‌اعتماد شوی. و اشتباه کردی که خواستی از لاک خودت بیرون بیایی. اشتباه کردی که فکر کردی باید خوش‌بین بود، نباید سخت گرفت. می‌بینی؟ هیچ چیز عوض نشده. بی‌خود خودت را گول زدی، بی‌خود گول خوردی. دوباره برگرد همان‌جا که بودی، پسر. درون خودت مچاله شو. فکر نکن آن بیرون خبری است. دیگر به هیچ کس و هیچ حرفی اعتماد نکن. آن بیرون پر از دروغ است. هوا هم دروغ می‌گوید. گول آسمان آبی و هوای بهاری را نخور. بهاری در کار نیست. هنوز هم باید لباس روی لباس پوشید، باید دست‌کش دست کرد. باید پوست‌کلفت بود، پسر. آن بیرون هوا اصلاً خوب نیست. گیرم که آن‌جا که تو بودی هم وضع هوا تعریفی نداشته. ولی آن‌جا هرچه باشد، هوایش واقعی است، پسر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر